دست عشق از دامن دل دور باد!
میتوان آیا به دل دستور داد؟
میتوان آیا به دریا حکم کرد
که دلت را یادی از ساحل مباد؟
موج را آیا توان فرمود: ایست!
باد را فرمود: باید ایستاد؟
آنکه دستور زبان عشق را
بیگزاره در نهاد ما نهاد
خوب میدانست تیغ تیز را
در کف مستی نمیبایست داد
قیصر امین پور
دلم گرفته است/ دلم گرفته است /به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیدهٔ شب می کشم/ چراغهای رابطه تاریکند/ کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد/ کسی مرا به مهمانی گنجشکها نخواهد برد/ پرواز را به خاطر بسپار/ پرنده مردنی ست