از چه بنویسم؟


امشب که سقف بی ستاره اتاقم بر سرم سنگینی می کند،


مانده ام که از چه بنویسم. از آنهایی که دیروز با من بودند و


امروز رفته اند یا از تو که همیشه حرفهای مرا می خوانی ؟


از چه بنویسم؟


از آسمانی که در حال عبور است یا از دلی که سوت و کور است؟


از زمین بنویسم یا از زمان یا از یک نگاه مهربان؟ از خاطراتی که با


تو در باران خیس شد یا از غزلهایی که هیچ وقت سروده نشد؟


از چه بنویسم؟


از نامه ای که هرگز به سویت نفرستادم یا از ترانه ای که هرگز


برایت نسرودم؟ از چتری که هرگز زیر آن نایستادیم یا از بدرودی


که هرگز آن را بر زبان نیاوردیم؟


ای عشق ناگزیر! اگر قرار باشد بنویسم، باید در همه سطرهای


دفترم حضور داشته باشی. نفسهای تو می تواند برگ برگ دفترم


را از پاییز پاک کند


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد