ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام
این گل سرخ من است.
دامنی پر کن از این گل که دهی هدیه به خلق
که بری خانه دشمن
که فشانی بر دوست،
راز خوشیختی هرکس به پراکندن اوست!
در دل مردم عالم – به خدا -
نور خواهد پاشید
روح خواهد بخشید.
تو هم ای خوب من ! این نکته به تکرار بگو
این دلاویزترین شعر جهان را همه وقت
نه به یکبار و به ده بار، که صد بار بگو
« دوستم داری » را از من بسیار بپرس
دوستت دارم را با من بسیار بگو
فریدون مشیری
ای کاش دنیای دیگری بود تا آسمانش را آن گونه که دوست داشتیم رنگ میکردیم
وبا تمام توانمان بهترین باران هارا از ابرهای سفید وپاک خدایمان به ارمغان می گرفتیم
با سبزی دامنه های خرم وپرگل و خوش عطر تمام وجودمان را با عشق کامل می کردیم
با نواختن صدای نتهای گیتار وزدن پیانو تمام این حس زیبارا با هم تقسیم می کردیم
وتا آخرین لحظه باریدن باران گونه هایمان را خیس می کردیم
واین سرزمینی بود که همه ی عاشقان دنیا در آنجا بودند وهیچ گاه یکدیگر را ترک نمی گفتند
چون در خانه هایی از جنس بلور با سقفی که شبهایش از ستاره پر میشد زندگی می کردند
باهم به دریاچه ی آبی رنگی که اطرافش را از گل های میخک ورزهای سرخ پوشانده میرفتند
ودر قایق محبت پارو میزدند تا از لحظه ی باهم بودن لذت می بردن
هیچ وقت دوری مفهومی پیدا نمی کرد
واین عشق بود که تمام سختی دنیا را از یادمی برد وبه جای سلام وخداحافظی به یکدیگر
می گفتیم
دوستت دارم .....