خانه ی دوست کجاست؟

من دلم می خواهد

خانه ای داشته باشم پر دوست

کنج هر دیوارش

دوستهایم بنشینند آرام

گل بگو گل بشنو

...هر کسی می خواهد

وارد خانه ی پرعشق و صفایم گردد

یک سبد بوی گل سرخ

به من هدیه کند

شرط وارد گشتن

شست و شوی دلهاست

شرط آن داشتن

یک دل بی رنگ و ریاست

بر درش برگ گلی می کوبم

روی آن با قلم سبز بهار

می نویسم ای یار

خانه ی ما اینجاست

تا که سهراب نپرسد دیگر

"خانه ی دوست کجاست؟ "

*فریدون مشیری*

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 22 خرداد 1390 ساعت 23:55

من و تو هر دو به یک شهر و ز هم بی خبریم
هر دو دنبال دل گمشده ای ، دربدریم

ما که محتاج نفسهای همیم ، آه ! چرا
از کنار تن یخ کرده ی هم می گذریم؟

حال ، دیگر من و تو ، فاصله مان فرسنگ است
گرچه دیوار به دیوار هم و "در " به "دریم "
-----------------
شعر از: عمو علی (علی محمد محمدی)
تقدیم به تو...

ممنونم آقا کاوه
بازم قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد