من ایستاده ام....

با ساعت دلم 
وقت دقیق آمدن توست!
 
من ایستاده ام:
 
مانند تک درخت سر کوچه
 
با شاخه هایی از آغوش
 
با برگ های از بوسه
 
با ساعت غرورم اما !
 
من ایستاده ام:
 
با شاخه هایی از تابستان
 
با برگ هایی از پاییز
 
هنگام شعله ور شدن من!
 
هنگام شعله ور شدن توست!
 
ها . . . چشم ها را می بندم
 
ها . . . گوش ها را می گیرم
 
با ساعت مشامم
 
اینک:
 
وقت عبور عطر تن توست
 !


نظرات 5 + ارسال نظر
alireza دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 02:29 http://lostpsycho.blogsky.com

سلام دوست من. از وبت خوشم اومد. بهم سر بزن اگه خواستی

آرمین آران دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 13:59 http://aranlar.blogsky.com

زیبا بود
مرسی

اوجوبه دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 16:11 http://www.ojobeam.blogsky.com

سلام عزیزم
من آپم
میای؟!

رویای آبی(جلال) دوشنبه 20 تیر 1390 ساعت 21:14 http://tamasha2000.persianblog.ir/


در ان زمان که وفا قصه برف و تابستان است ، و صداقت گل نایابی است

به چه کسی باید گفت ، با تو خوشبخت ترین انسانم . . . ؟

دریا پنج‌شنبه 23 تیر 1390 ساعت 00:55 http://www.darya90.blogsky.com

دوباره اومدم و بقیه شعر ها رو خوندم
آخ که دیوونم کرد این عکس ها و شعر ها
چه حس زیبایی چه آرامشی چه عشقی
لینکتون میکنم(با اجازه)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد