سیب....

نظرات 15 + ارسال نظر
susan یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 09:58

سلام آپم عزیز خوشحال میشم سر بزنی

susan یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 09:59 http://susanmosavi.blogfa.com

سلام آپم عزیز خوشحال میشم سر بزنی

الی یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 11:20 http://my-angel.blogfa.com

فلانی....می دانی؟...می گویند رسم زندگی چنین است:
می ایند...می مانند... عادتت می دهند .... و می روند
و تو در خود می مانی...و تو تنها می مانی.....
راستی نگفتی؟.... رسم تو نیز چنین است؟...مثل همه ی فلانی ها؟.....

آآآآآپپپپپپپپپپپممممممممم

میام

مهدیه یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 13:59

خیلی قشنگ بود و پر احساس
زندگیت همیشه مثل سیب سرخ و خوشبو باشه زهرا جون

سلام مهدیه جون
خیلی خوشحالم میکنی که میای
امیدورام زندگی شمام مثل سیب باشه

امیرحسین یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 14:01

سلام :
قشنگ بود.
بعضی وقتها رفتن بهتر از ماندن هست.هر کسی ارزش خودش رو مشخص میکنه.بیایم و این ارزش ها رو از دید عقل ببینیم نه دل.بعضی وقتها لازمه داد بزنیم گریه کنیم ولی نه همیشه.باید واقعیت رو پذیرفت.
به هر حال اهنگ و مطلبت قشنگ بود.
ممنونم.

سلااااااااام
مرسی از حضورت
نصیحت بود؟؟

امید یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 14:26 http://garmak.blogsky.com/

این سیب سرخ عجب رنگ و بویی داره
اگر تعارف زده بودین در جا از صحن وبلاگتون کش رفته بودم

قابل شمارو نداره آقا امید
تقدیم به شما

حسین براری یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 14:53 http://www.shamejam.com

واااای مرسی که گفتی یه نقص فنی کوچولو بود برطرفش کردم حالا دیگه میتونید نظر بذارید
اگه اومدی لطفا نظر صادقانه تونو راجع به چهره جدید سایتم بیان بفرمائید...

خواهش میشود
چشم حتما سعی میکنم صادقانه باشه

طراوت یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 15:22 http://nabeghehaye89.blogsky.com

خیلی نازه این شعر.
ممنان

خواهش مینمایم دوست جان

امیرحسین یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 15:57

نصیحت نبود.یه جورایی حرف دل در حد یه پیشنهاد بود فقط.

بازم مرسی

گروه علوم تربیتی اشکنان یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 16:56 http://poashkanan.blogfa.com/

سلام
به به عجب شعر جالبی و عجب تصویری.دستت درد نکنه زهرا جان

لطف دارین

حسین براری یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 18:37 http://www.shamejam.com

خانوم زهرا قسمت سمت راست سایتم سیاسی نیست بلاگ نوشت های خودمه مثل وبلاگ شما از این به بعد به اون قسمتش توجه بیشتری مبذول بفرمائید

چشم حتما

حسین براری یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 18:38 http://www.shamejam.com

ببخشید سمت چپ نه سمت راست ...

شاه احمد یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 19:56

سلام
خوبین .خسته نباشین.
چقدر خوب وسوزناک.واقعن دلم براش سوخت.
ما یه درخت انجیل داریم یه سرش رفته سمت خیابون، هر وقت بندگان خدا میان از خیابون رد میشن از اون استفاده میکنن.خیلی قشنگه.نه؟؟؟
ایشالا زندگی همه بندگان خدا مثل سیب و انجیل شیرین باشه.الهی امین
آپتم عالی و جالب بود.

بله خیلی قشنگه
آمین

بندانگشتی یکشنبه 13 شهریور 1390 ساعت 22:13 http://WWW.GOOGOOLIGIRL.BLOGSKY.COM

عجب سیبیه لامصب.....ووووی
آپم بیا ج بده حتما
نظرت مهمه

به به خانم بند انگشتی
منور فرمودین

Cloud چهارشنبه 23 شهریور 1390 ساعت 16:41 http://i have no weblog

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

سلام آقا قادر!!
قشنگ بود
مرسی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد