ماهی ها ، حوضشان بی آب است‌...

نایت اسکین

رفته بودم سر حوض 
تا ببینم شاید ، عکس تنهایی خود را در آب ، 

آب در حوض نبود . 
ماهیان می گفتند: « هیچ تقصیر درختان نیست.» 
ظهر دم کرده تابستان بود ، 
پسر روشن آب ، لب پاشویه نشست 
و عقاب خورشید ، آمد او را به هوا برد که برد. 

به درک راه نبردیم به اکسیژن آب‌. 
برق از پولک ما رفت که رفت‌. 
ولی آن نور درشت ، 
عکس آن میخک قرمز در آب 
که اگر باد می آمد دل او ، پشت چین های تغافل می زد، 
چشم ما بود. 
روزنی بود به اقرار بهشت‌. 


تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی ، همت کن 
و بگو ماهی ها ، حوضشان بی آب است‌. 

باد می رفت به سر وقت چنار. 
من به سر وقت خدا می رفتم‌. 


سهراب سپهری


نایت اسکین

نظرات 3 + ارسال نظر
رویای آبی جلال جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 00:45 http://tamasha2000.persianblog.ir/

بعللللللللللله قشنگهههههههههههههههههه

مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییی

الی جمعه 19 اسفند 1390 ساعت 11:58 http://my-angel.blogfa.com

من عاشق سهراب سپهریم......البته عاشق شعراش...نه خودش...با اون موهاش....

به اون خوشملیه که بابا

امیرحسین یکشنبه 28 اسفند 1390 ساعت 15:26

من سهراب رو دوست دارم ولی خودت میدونی ابجی نمیفهمم چی میگه من همین معادلات و دینامیک رو بخونم فکر کنم بهتر باشه

باز خوبه تو دینامیکو میفهمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد