_ ول کـــن اون کامپیوتـــــرو...بیا باهم حـــــــرف بزنیم...
عکـــس بندازیم.....غذا درســــــت کنیم....
مـــن چنــــــــد سال بیشــــتر نـــــیستما....
امـــا این کامپیوتر سال به سال نوترش میــــــآد تو بازار...
_ولـــــــــــم کن مامان...
تو هــــــــــم که بلدی همش از ایــــــــن حرفا بزنــــــی...
_از مــــــــــن گفتن بود....
.
.
.
.
.
.
.
خیلیــــــ وقتا زودتر از از چـــــیزی که فکـــــــــــرشو میکنیم دیــــــــــــر میشه...
از امروز حواسمون به فـــــرشته های زندگیمون بیشتر باشه...نذاریم دیر بشه...
آخیییییییییییییییییییییی کاش بتونیم قدرشونو خوب بدونیم
خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنید
بله کاش...
حتما
سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی داری اگه مایل به تبادل لینک هستی منو به عنوان "برنامه اندروید" لینک کن بعد خبرم کن
www.ice_cream.rzb.com
شکستن دل
به شکستن استخوان دنده می ماند؛
از بیرون همه چیز رو به راه است
اما هر نفس
درد است که می کِــشی...
قدرشونو بیشتر بدونیم باید...
شعرهای مرا
چشمان تو می نویسند
و از آشفتگی گیسوان تو
در باد
نظم می گیرند
و من تماشاگری بیش نیستم
دست و دل بسته
در این حیرانی
...
زیر شعرم امضا می کنم :
چشم هایش!
برای این پستت
مرسییی
ای نگاهت لایلای سِحر بار
گاهوار کودکان بیقرار
ای نفسهایت نسیم نیمخواب
شُسته از من لرزههای اضطراب
خُفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیاهای من
ای مرا با شعور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لاجرم شعرم به آتش سوختی
از سروده های زنده یاد "فــروغ فــرخزاد"
زیبا بود
دیر کرده ای ذره ای...
به اندازهی سفید شدن موهای من شاید!
بعلی