-
3>
یکشنبه 17 اسفند 1393 21:14
دیگر به یک دنیا نخواهم داد جایت را من دوست دارم زندگی با دستهایت را از بیقراریهای قلب من گویى خبر دارد بادی که میدزدد برای من صدایت را روی زمین بودی و من در ماه دنبالت باید ببخشی شاعر سر به هوایت را تسخیر تو سخت است آنقدری که انگاری در مشت خود جا داده باشم بینهایت را زود است حالا روی پاهای خودم باشم از دستهای من...
-
:*
سهشنبه 30 اردیبهشت 1393 16:42
-
نوروز....
شنبه 24 اسفند 1392 15:20
رسید موکب نوروز و چشم فتنه غنود درود باد بر این موکب خجسته، درود به هرکه درنگری، شادیی پزد در دل به هرچه برگذری، اندُهی کند بدرود ملک الشعرا بهار
-
روزهای خوب...
یکشنبه 6 بهمن 1392 03:20
ای «روزهای خوب» که در راهید! ای جاده های گمشده در مه ! ای روزهای سخت ادامه ! از پشت لحظه ها به در آیید ! قیصر امین پور
-
:)
سهشنبه 14 آبان 1392 23:03
-
روزی خوب...
شنبه 4 آبان 1392 14:58
روزی خوب گاه بیان احساسات دشوار است ولی می خواهم بدانی که تا چه حد دوستت دارم صبح هنگام که چشم می گشایم و تو را در کنار خود می بینم از با تو بودن شادمان می شوم به تو احترام می گذارم تو را تحسین می کنم با تمام وجود دوستت دارم هر روز صبح که چشم می گشایم و تو را در کنار خود می بینم می دانم هر چه پیش آید اهمیتی ندارد آن...
-
پاییز....
سهشنبه 16 مهر 1392 16:05
پاییز می رسد که مرا مبتلا کند با رنگ های تازه مرا آشنا کند پاییز می رسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دل قالیچه جا کند او می رسد که از پس نه ماه انتظار راز درخت باغچه را برملا کند او قول داده است که امسال از سفر اندوه های تازه بیارد، خدا کند او می رسد که باز هم عاشق کند مرا او قول داده است به قولش وفا کند پاییز...
-
فرشته ها....
چهارشنبه 20 شهریور 1392 14:54
_ ول کـــن اون کامپیوتـــــرو...بیا باهم حـــــــرف بزنیم... عکـــس بندازیم.....غذا درســــــت کنیم.... مـــن چنــــــــد سال بیشــــتر نـــــیستما.... امـــا این کامپیوتر سال به سال نوترش میــــــآد تو بازار... _ولـــــــــــم کن مامان... تو هــــــــــم که بلدی همش از ایــــــــن حرفا بزنــــــی... _از مــــــــــن...
-
چن کلمه حرف....
سهشنبه 12 شهریور 1392 01:27
چند روز دیگه میرم خونه خودم.....نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت!!..... خوشحال از سرو سامون گرفتن...ناراحت از دور شدن از خونواده.... امیدوارم همه جوونا خوشبخت بشن....بعدشم ما.... این عکس رو هم برای اون کسایی میزارم که فکر میکنن من مرد زندگیمو ول میکنمو میام با اونا هم کلام میشم! کور خوندی.....
-
nice...
یکشنبه 3 شهریور 1392 20:15
اگر ازدواج کنیم خوشبخت نخواهیم بود و اگر ازدواج نکنیم خوشبخت نخواهیم بود . چه در عزلت چه در اجتماع ناراحتیم . مانند خارپشتانی هستیم که برای گرم شدن به هم می چسبند اگر به هم بچسبند نیش خارشان به تن هم فرو می رود و اگر جدا شوند از سرما رنج خواهند برد . آرتور شوپنهاور مـــن دوســت نــــدارم خـــودم را درگــیـر...
-
زیبااااا....
سهشنبه 8 مرداد 1392 22:14
«تقدیم به دوستان عزیزم» اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر...اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد، و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی . آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی . برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله...
-
مادر.....
شنبه 29 تیر 1392 00:07
(یه شعر قشنگ تقدیم به همه مامانای مهربون) چه قدر بوی تو خوبست... بوی آغوشت همیشه زحمت من بوده است بر دوشت چنان زلال و لطیفی که مطمئن هستم دو بال بوده به جای دو دست بر دوشت ولی به خاطر من بال را کنار زدی که با دو دست بگیری مرا در آغوشت که با دو دست برایم دو بال بگذاری به جای روشنی بالهای خاموشت که آسمان خودت آسمان من...
-
دلم....
سهشنبه 18 تیر 1392 02:50
دلم یک دنیا تنهایی می خواهد با یک عالمه تو و تمام گوشه کنارهای آغوشت...
-
نی نییییییییییی
سهشنبه 4 تیر 1392 00:47
ما دالیم میلیم پیاده لوی
-
هیچ کس! شبیه تو نیست…
دوشنبه 20 خرداد 1392 13:18
همین چند روز پیش فکر می کردم! می توانم عاشق کسی شبیه تو شوم! از همین چند روز پیش… هیچ کس! شبیه تو نیست…
-
...
پنجشنبه 5 اردیبهشت 1392 00:08
-
تو که باشی ...
دوشنبه 21 اسفند 1391 23:58
حس بودنت قشنگ ترین حس دنیاست تو که باشی هر روز نه! هر ثانیه را .. عشــ ♥ــ ــ ♥ـق است !!
-
دوستت دارمــ خاص ترین....
شنبه 16 دی 1391 20:06
♥♥با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی ! خـالی از هـر تشبیه و استعـاره و ایهـام … تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت : دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !♥♥ تقدیم به نامزد عزیزم
-
تو ♥....
سهشنبه 21 آذر 1391 00:08
چه ♥ زیباست ♥ خیالی ♥ که ♥ تو ♥ را ♥ از ♥ آن ♥ همه ♥ فاصله ♥ می آورد ♥ به ♥ کلبه ی ♥ تنهایی ام.... ♥
-
هـرکسـی لایق غـزل عـاشقـانه نیسـت…!
دوشنبه 13 آذر 1391 20:48
♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ فـقـط تـویی که از لـب مـن شعـر میشوی…! هـرکسـی لایق غـزل عـاشقـانه نیسـت…! ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥ ♥♥
-
زندگی....
چهارشنبه 17 آبان 1391 00:30
پیراهنم را اتو می زنم کفش ها را دستمال می کشم زندگی اما مرتب نمی شود…
-
♥♥
یکشنبه 30 مهر 1391 01:50
برای تجربه عشـــ♥ـــق ... دنبال کســـی باش که ... تــــو را با تمام نداشته هایت بخواهد ... نه داشته هایت ...
-
هی دست دست می کنی و من که مرده ام....
چهارشنبه 15 شهریور 1391 00:20
دیوار مست و پنجره مست و اتاق مست این چندمین شب است که خوابم نبرده است ؟ رویای تو ، مقابل من ؛ گیج و خط خطی در جیغ جیغ گردش خفاش های پست رویای «من» مقابل «تو» ، تو که نیستی دکتر بلند شد و مرا روی تخت بست دارم یواش یواش که از هوش می ... روم پیچیده توی جمجمه ام هی صدای دست هی دست دست می کنی و من که مرده ام آن کس که نیست...
-
جدایی....
شنبه 4 شهریور 1391 09:29
هنگام سحر که نرم نرمک، تاریکی شب رسد به پایان قندیل ستاره ها بمیرد سر بر زند آفتاب رخشان وز خواب خوشی شوی چو بیدار زین دیده ی شب نخفته یاد آر آن دم که تو را فرا بگیرد احلام و تخیلات شیرین آن دم که دلت تپد به سینه از لذت خاطرات دیرین گر نغمه ی دلکشی کنی گوش ما را به خدا مکن فراموش! آنگاه که در دل تو غوغاست از عطر لطیف...
-
ای سکوت ای مادر فریادها !
جمعه 13 مرداد 1391 18:11
من سکوت خویش را گم کرده ام . لاجرم در این هیاهو گم شدم . من که خود افسانه میپرداختم , عاقبت افسانه مردم شدم ! ای سکوت ای مادر فریادها ! ساز جانم از تو پر آوازه بود . تا در آغوش تو راهی داشتم , چون شراب کهنه شعرم تازه بود . در پناهت برگ و بار من شکفت , تو مرا بردی به شهر یادها , من ندیدم خوشتر از جادوی تو , ای سکوت ای...
-
:)))
جمعه 30 تیر 1391 18:26
واقعا این کارشون نیاز به مطالعه خیلی دقیقی داره :))
-
هوم!!
پنجشنبه 8 تیر 1391 13:52
یک پسر میدونه چیزی رو که میخواد چه جوری بدست بیاره اما یه مرد میدونه چیزی رو که بدست آورده چه جوری نگه داره !!!
-
افسانه...
یکشنبه 21 خرداد 1391 21:24
افسانه ها را رها کن دوری و دوستی کدام است... تو اگر نباشی دیگری جایت را پر میکند .... به همین سادگی!
-
تلفن ...
یکشنبه 7 خرداد 1391 17:04
تلفن ... وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده. قد من کوتاه بود و دستم به تلفن نمیرسید ولی هر وقت که مادرم با تلفن حرف میزد می ایستادم و گوش میکردم و لذت میبردم. بعد از مدتی کشف کردم که موجودی عجیب در...
-
کاش...
دوشنبه 25 اردیبهشت 1391 13:43
کاش میشد آخر اسمت نقطه گذاشت تا دیگر شروع نشوی . . . !