ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
چشمهای تو مرا وعده باران دادند
به تن مرده من روح و دل و جان دادند
یک نفر هست که از پنجرهها
نرم و آهسته مرا میخواند
اگر ماه بودم ، به هر جا که بودم
سراغ تو را از خدا می گرفتم
وگر سنگ بودم ، به هر جا که بودم
سر رهگذار تو جا می گرفتم
اگر ماه بودی، به صد ناز ، شاید
شبی بر لبِ بام من می نشستی
و گر سنگ بودی ، به هر جا که بودم
مرا می شکستی ، مرا می شکستی
فریدون مشیری