ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
آرزو داشتم سایه ای باشی
بر سر لحظه های بی پناهم
همسفرم شوی در سکوت جاده ی تنهایی
نیاز من بودی و من نیاز تو بودم
سوز نهان در ساز تو بودم
آرزو داشتم زیر سقفی از مهربانی
برای هم بودیم
همچون آینه
صداقت را نثار همدیگر میکردیم . . .
سلام عشق من
در اتاق خسته و تکراری خاطره ها
در تبسم تلخی از لبخند ابرهای پاییز
در تاریکی شب
کنار سکوت پنجره
در انتظار تو هستم
گاهی دلم می خواهد
از همه فرار کنم
حتی از تو . . .
بروم به آنجا که هیچ کجا نیست
و دو دستی ، تنهایی ام را بچسبم
و قلم و کاغذم را
و بنویسم
از تو
از تنهایی
از عشق
برای دلم
شاید کمی آرام گیرد . . .
بیا امشب کمی برگها را قدم بزنیم
نگران نباش
کسی ما را با هم نخواهد دید
اگر هم دید ؛
خیالی نیست بگو داشتم با خودم قدم میزدم!