-
شما نمی دانید چه ام شده است ....
شنبه 20 فروردین 1390 01:22
شما نمی دانید چه ام شده است از کوچه پس کوچه های پشت پنجره تان می گذرم و دلم به اندازه ی تمام ظرف های آشپز خانه مان شکسته است و شما نمی دانید چه ام شده است دلم به اندازه ی نبض تن تمام گنجشک های حوالی شما تند می تپد دلم به اندازه ی همه ی کسانی که برای رسیدن به جایی دیرشان شده شور می زند دلم قدر همه ی تا به حال خواستنم...
-
کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم
دوشنبه 15 فروردین 1390 19:01
کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم پلک هایی که تا وقتی خون در رگ هایشان جاری است هردم برهم بوسه می زنند پلک هایی که از سحر تا پاسی از شب برای در آغوش کشیدن هم لحظه شماری می کنند پلک هایی که حتی برای دقیقه ای کوتاه هم نمی توانند دوری از یکدیگر را تاب بیاورند پلک هایی که در لحظه مرگ هم در آغوش یکدیگر جان می دهند عشق...
-
حرف هایم این روزها سر و ته ندارد!!
دوشنبه 15 فروردین 1390 18:36
و من تردید داشتم که با نبودنت آرام می شوم یا با بودنت خوشبخت؟ و حتی شک داشتم که آرامش را می خواهم یا خوشبختی را! و هنوز دست و پا میزنند ذهن خسته ام... قلب درمانده ام... چشمان بهت زده ام... حرف هایم این روزها سر و ته ندارد!!
-
گاهی دلم می خواهد از همه فرار کنم.....
یکشنبه 14 فروردین 1390 01:39
گاهی دلم می خواهد از همه فرار کنم حتی از تو . . . بروم به آنجا که هیچ کجا نیست و دو دستی ، تنهایی ام را بچسبم و قلم و کاغذم را و بنویسم از تو از تنهایی از عشق برای دلم شاید کمی آرام گیرد . . .
-
به پشت سرت نگاه کن!
دوشنبه 8 فروردین 1390 00:46
تا کجا میخواهی بروی ؟! اینهمه رفتنت چه فایده ای دارد اصلا؟ به پشت سرت نگاه کن ! این سایه ی تو نیست! منم که به دنبال تو راه افتاده ام! مثل بادکنکی به دست کودکی! هرجا میروی با یک نخ به تو وصلم! نخ را که قطع کنی میروم پیش خدا !!
-
ای بهار ...
جمعه 27 اسفند 1389 13:49
ای بهار ای بهار ای بهار تو پرنده ات رها بنفشه ات به بار می وزی پر از ترانه می رسی پر از نگار هرکجا رهگذار تست شاخه های ارغوان شکوفه ریز خوشه اقاقیا ستاره بار بیدمشک زرفشان لشکر ترا طلایه دار بوی نرگسی که می کنی نثار برگ تازه ای که می دهی به شاخسار چهره تو در فضای کوچه باغ شعر دلنشین روزگار آفرین آفریدگار ای طلوع تو در...
-
کاش می دانستی...
چهارشنبه 25 اسفند 1389 22:34
عشق من معجزه نیست...عشق من رنگ حقیقت دارد... اشکهایم به تمنای نگاه تو می بارد... کاش می دانستی... دختری هست که احساس تو را می فهمد... دختری از تب عشق تو دلش می گیرد... دختری از غمت امشب به خدا می میرد... کاش می دانستی تو فقط مال منی...!!! تو فقط مال همین قلب پر احساس منی...!!! شب باتو سحر خواهد شد تو نمی دانی من چقدر...
-
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
چهارشنبه 25 اسفند 1389 01:41
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک، شاخههای شسته، باران خورده پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمهی شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمهها و دشتها خوش به حال دانهها و سبزهها خوش به حال غنچههای نیمهباز خوش به حال دختر میخک، که...
-
چهارشنبه سوری
سهشنبه 24 اسفند 1389 17:42
فرا رسیدن روز باستانی چهارشنبه سوری را به همه ایرانیان تبریک عرض می کنم
-
دوست داشتم....
سهشنبه 24 اسفند 1389 16:38
دوست داشتم که به چشمان تو من خیره شوم... تا از این روزن کوچک به دلت چیره شوم... دوست داشتم شاخه گلی بودم سرخ تا به دستان عزیز تو فقط چیده شوم... ... دوست داشتم که مرا دوست بداری نه به حرف و نه کلام ...بلکه با چشم دلت با نگه داغ تنت دیده شوم...
-
ای دیریافته با تو سخن میگویم
دوشنبه 23 اسفند 1389 01:11
اشک رازیست لبخند رازیست عشق رازیست اشک ِ آن شب لبخند ِ عشقام بود . قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی … من درد مشترکم مرا فریاد کن درخت با جنگل سخن می گوید علف با صحرا ستاره با کهکشان و من با تو سخن می گویم نامت را به من بگو دستت را به من بده حرفت...
-
چرا نمی آیی...؟
یکشنبه 22 اسفند 1389 16:38
تورامی خوانم و تورا باتمام حنجره ها صدا می کنم... ای عابرکوچه های بی کسی ام... چرادیگرقدم درچشمانم نمی گذاری؟ چرا می خواهی دراین خزان سکوت، پشت این پنجره ، چشمانم یخ بزند؟ چشمانم تمام وجودت را زمزمه می کند... درون غارتنهایی ام، برای دوریت،دلواپسی ترین ثانیه ها راسپری می کنم... تورامی خوانم... دراین برهوت غم، ثانیه ای...
-
نمی دانم
یکشنبه 22 اسفند 1389 01:59
نمی دانم از دلتنگی عاشق ترم یا از عاشقی دلتنگ تر! فقط می دانم در آغوش منی بی آنکه باشی و رفته ای بی آنکه نباشی..."
-
چشم انتظار باش!
شنبه 21 اسفند 1389 01:46
امشب قاصدک خیالم را فوت کرده ام، دیدمش، به سوى آسمان رفت، ماه را پشت سر میگذارد و کهکشانها را رد خواهد کرد، چشم انتظار باش! نشانى تو را به او داده ام. به او خوب گوش کن، به تو خواهد گفت که چه اندازه دوستت دارم...
-
کجا نوشته اند؟ ...
جمعه 20 اسفند 1389 02:27
در توالی سکوت تو ٬ در تداوم نبودنت ٬ رد پای آشنایی از صدای تو ٬ در میان حجم خاطرم هنوز زنده است ٬ هنوز می تپد و باورش نمیشود که نیستی که جواب مرا نمیخواهی بدهی٬ کجا نوشته اند؟ عشق این چنین میان مرز سایه هاست؟ این چنین پر از هجوم فاصله ! در تقابل میان آب و تشنگی ٬ تقابل میان درد و زندگی کجا نوشته اند؟ ...
-
دل دیوانه تنها،دل تنگ
پنجشنبه 19 اسفند 1389 17:19
سر خود را مزن اینگونه به سنگ دل دیوانه تنها دل تنگ منشین در پس این بهت گران مدران جامه جان را مدران مکن ای خسته درین بغض درنگ دل دیوانه تنها،دل تنگ پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین سینه را ساختی از عشقش سرشارترین آنکه می گفت منم بهر تو...
-
زودتر بیا .....
چهارشنبه 18 اسفند 1389 19:33
زودتر بیا من زیر باران ایستادهام و انتظار تو را میکشم چتری روی سرم نیست میخواهم قدمهایت را، با تعداد قطرههای باران شماره کنم تو قبل از پایان باران میرسی یا باران قبل از آمدن تو به پایان میرسد؟ مرا که ملالی نیست حتی اگر صدسال هم زیر باران بدون چتر بمانم نه از بوی یاس باران خورده خسته میشوم نه از خاکی که باران...
-
اما....
چهارشنبه 18 اسفند 1389 17:22
چقدر در رویا با نگاه هایم نگاه هایت را ببوسم اما باز تو نیامده باشی !
-
حـرفی نـدارم ...
چهارشنبه 18 اسفند 1389 02:48
حـرفی نـدارم ... مـن حـاضـرم حـتی جـانم بـه لبـم رسـد ...! اگـر جـانم تـو بـاشی ...
-
آیا دوست داشتن حقیقت دارد؟
یکشنبه 15 اسفند 1389 02:23
آیا دوست داشتن حقیقت دارد؟ آیا باید باور کرد؟ نمیدانم... همه چیز دروغ است حتی دوست داشتن و عشق نیز من حتی به خود نیز شک دارم به وجود خود به عشق خود و به چشمانم ...
-
آسمان دل
یکشنبه 15 اسفند 1389 01:54
دیــــــــر زمـــانی ست سپرده شده ام به آغـوش بـاد و بـاران، شاید قـطــره ای شدمُ چکیدم از آسمان دلت
-
همین نزدیکی ها
یکشنبه 15 اسفند 1389 01:40
ثانیه به ثانیه خاطره هایمان را حفظم ولی هر بار که به تو فکر میکنم باز هم برایم تازگی دارد تو دوری ...خیلی دور و یا شاید همین نزدیکی ها خیلی نزدیک ولی ای کاش جوابی بودی برای همه پرسش های تنهایی ام
-
کاش بودی
یکشنبه 15 اسفند 1389 01:06
کاش بودی بدون تو جهــــــانم بی الف می شود
-
دلم برای کسی تنگ است...
شنبه 14 اسفند 1389 01:25
دلم برای کسی تنگ است دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد
-
عشق
جمعه 13 اسفند 1389 02:54
-
به سراغ من اگر می آیید...
جمعه 13 اسفند 1389 00:40
به سراغ من اگر می آیید خسته از رنج زمانم بی تاب چشم بر راه که کی می رسد آن صبح سپید ...! و می رود این شب تار به سراغ من اگر میائی دگر آسوده بیــا ...! بـگـمــانـم دو سـه وقــتـــیست تـرک بــرداشـتـه ! چـیـنــی نـازک تـنــهـائــی مــــن ………..
-
نشد!!...
پنجشنبه 12 اسفند 1389 17:02
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ی ممنوع ولی لب هایم هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس ! هیچکس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم...
-
تو را من چشم در راهم
پنجشنبه 12 اسفند 1389 16:46
تو را من چشم در راهم شباهنگام که می گیرند بر شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی و از آن دل خستگانت راست اندوهی فراهم تو را من چشم در راهم شباهنگام در آن دم که بر جا درّه ها چون مرده مارانند، خفتگانند در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی بند گرم یاد آوری یا نه من از یادت نمی کاهم
-
اگر تو با من باشی
پنجشنبه 12 اسفند 1389 01:38
اگر تو با من باشی از چیزی نمیهراسم سرم را بالا میگیرم و از اینکه دیگران مرا با تو ببینند مغرور میشوم از پُلها پلِّهها سلوّلها سالها میگذرم و پاهایم نمیلرزند بالهایم دوباره میرویند اوج میگیرم از اینجا درختان چقدر کوچکاند آدمها کوچکاند. نه همهی اینها رؤیا است من قرنهاست پرندهگی را از یاد بردهام امّا تنها...
-
بی تو هوای خاطرم همواره سرد است
پنجشنبه 12 اسفند 1389 01:32
تو با منی هر جا که هستم ، خواب وبیدار بی تو نگاهم غرق دلتنگی و درد است خورشید من ، فردا به امید تو زیباست برمن بتاب این عشق پایان نبرد است بی تو نمی خواهم نفس را ، زندگی را مهرتو درعمق وجودم خانه کرده است برگرد با من باش ، دلتنگم برایت بی تو هوای خاطرم همواره سرد است