ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
کس نگذشت در دلم،تا تو به خاطر منی
یک نفس از درون من خیمه به در نمیزنی
مهر گیاه عهد من،تازه تر است هر زمان
ور تو درخت دوستی از بن و بیخ برکنی
کس نستاندم به هیچ،ارتو برانی از درم
مقبل هر دو عالمم گر تو قبول می کنی
چون تو بدیع صورتی،بی سبب کدورتی
عهد و وفای دوستان،حیف بود که بشکنی
صبر به طاقت آمد از بار کشیدن غمت
چند مقاومت کند حبه و سنگ صد منی
از همه کس رمیده ام با تو درآرمیده ام
جمع نمی شود دگر،هر چه تو می پراکنی
ای دل! اگر فراق او و آتش اشتیاق او
در تو اثر نمیکند تو نه دلی ، که آهنی
هم به در تو آمدم از تو، که خصم و حاکمی
چاره پای بستگان نیست به جز فروتنی