تلفن ...

تلفن ...


وقتی خیلی کوچک بودم اولین خانواده ای که در محلمان تلفن خرید ما بودیم
هنوز جعبه قدیمی و گوشی سیاه و براق تلفن که به دیوار وصل شده بود به خوبی در خاطرم مانده.

ادامه مطلب ...

قشنگ ترین دختر...

http://s2.rimg.info/e3c17dbf85e2948ee9f4f392e497757a.gif

فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود,روی نیمکتی چوبی,روبروی یک آبنمای سنگی.
پیرمرد از دختر پرسید:
غمگینی؟
- نه
- مطمئنی؟
- نه
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم
- قبلا اینو به تو گفتن؟
- نه
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدیم
- راست می گی؟
- از ته قلبم اره
دخترک بلند شد و به طرف دوستانش دوید,شاد شاد
چند دقیقه بعد پیرمرد اشکهاشو پاک کرد,کیفش رو باز کرد,عصای سفیدش رو بیرون اورد و رفت....

http://s2.rimg.info/e3c17dbf85e2948ee9f4f392e497757a.gif