زلال که باشی ....

زلال که باشی 


سنگهای کف رودخانه‌ات را می‌بینند،


برمی‌دارند 


و نشانه می‌روند 


دُرست به سوی خودت!


http://s1.picofile.com/file/6856783698/fezygu309c40dkqynhw4.jpg

چشم ها گریان...

چه شبی ست....؟!!
چه شبی ست امشب؟!
کلمه ها و واژه ها خسته از دستم فرار می کنند 
در و تخته باز هم با هم جور در نیامده اند
سازها ناکوک شده اند 
و....اما....روزگار 
همچنان میتازد!
جگرم از ته اعماقش میسوزد از درون
از تیکه های پاره شده اش ناله سر میدهد 
تو را می خواند 
و تو گفتی یک کلام:امیدوار باش!
بودم و هستم ولی....
روزگار همچنان میتازد!
چشم ها گریان
دل ها منتظر ندایی از اعماق وجود فرا خواهد خواند 
بخشیدمت 
حال بالهایت را بتکان موسم پرواز است....
سری تکان می دهم 
از خیال بیرون آمده و زمزمه میکنم:
پرواز سکوتیست برای شکستن بغض فریاد!......
لکن می خندم که روزگار همچنان میتازد!!

کاش می دانستی.....

کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،

حرف هایم حرف است،

خنده هایم، خنده هایم حرف است.

کاش می دانستی،

می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.

کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،

کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،

یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند.

من کمی زودتر از خیلی دیر،

مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد.

تو نترس، سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد.

کاش می دانستی،

چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت،

در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست.

تازه خواهی فهمید، مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست


اشعار و عکسهای عاشقانه