دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم....

دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
این درد نهان سوز نهفتن نتوانم

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم

شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم

با پرتو ماه آیم و چون سایه دیوار
گامی زسر کوی تو رفتن نتوانم

دور از تو من سوخته در دامن شبها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم

فریاد ز بی مهری ات ای گل که در این باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم

ای چشم سخنگو تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم



نظرات 9 + ارسال نظر
حمید یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 17:15 http://hamid-azezyyy.blogsky.com

قشنگ بود

ممنون

مسافر دوشنبه 28 فروردین 1391 ساعت 16:29 http://doncorleone.blogsky.com

سلام
خیلی سخته که آدم حرفی داشته باشه و قورتش بده
گلوی آدم رو بد جور فشار میده

بله همینطوره
خیلی سخته

توکان چهارشنبه 30 فروردین 1391 ساعت 15:25 http://TOOKAN.BLOGSKY.COM

خوب بود.

ممنون

کاوه پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 14:25 http://www.gongekhabdide.blogsky.com

پیـــــــراهنِ نِــــــگاه مَــرا مَــکِش از پشت ... که بَـــــر می گــــردم و بی خیال عَـــزیزه های مِصـر و یعقوب های چشــم به راه ، چنـــان به خـــــــــــود می فِشــارَمَت که هفتاد و هَفت ســال تمام باران ببـــــارد و گنــدُم درو کنیــــــم!

قشنگ بود
مرسی

طراوت یکشنبه 3 اردیبهشت 1391 ساعت 21:50 http://nabeghehaye89.blogsky.com

خیلی خیلی زیبا

جیگرتو

امید سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 14:27 http://garmak.blogsky.com/

عجب شعر زیبایی

ممنون

کاوه سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1391 ساعت 22:16 http://www.gongekhabdide.blogsky.com

در برکه چشمانت

همچو نیلوفر

گل کرده ام ؛

اشکهایت را پاک کنی

می خشکم . . .

قشنگ بود
مرســـــــــــــــی

طلا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1391 ساعت 19:04

کاش

قرص بودی

به درمانم

ای ماه !

مرسی طلا جان
قشنگ بود

امیرحسین سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1391 ساعت 22:18

دلتنگم دلتنگ از لحظه های بی تو سر کردن دلتنگ از بود و نبود از روزایی که همیشه دردن
دلتنگ از چشمای قشنگت که هیچوقت دروغ نمی گن دلتنگ از چشمای خیسم که باید تا ابد اشک بریزن..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد