پشت تنهایی من....

پشت تنهایی من که رسیدی ،

گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،

گوش تو را کر میکند

اما !

چشمهایت را باز کن

تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی

هجوم سایه های خیال،

سرابهای بی وقفه ی عشق،

منظره ای به تو میدهد

که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی ...!

امـــــا مَگر ...

مـُـرور میـکنـَم ..


خاطِراتِـمـــان را 


امـــــا مَگر ..


کـُپـــی برابـَـر اَصـــل میشــَـــوَد ؟

امشب در خلوت تنهایی ام اهسته بی تو گریستم

امشب در خلوت تنهایی ام اهسته بی تو گریستم 

کاش صدای هق هق گریه ام را باد به تو می رساند 

تا بدانی که بی تو چه می کشم 

کاش قاصدک به تو میگفت که در غیاب تو رودی از اشک به راه انداخته ام 

کاش پرنده ی سوخته بال عاشق از جانب من به تو این پیغام را می رساند که:

امید و ارزوهایم بی تو اهسته اهسته در حال فرو ریختن است

فردا روز دیگر ے ست !....

گاهے دلم از هر چه آدم است مے گیرد...!

گاهے دلم دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد...! 

نهبه شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـ...!

ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش... فردا روز دیگر ے ست !

شب را دوست دارم ...!


شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!

چرا که در تاریکـــ ـی ..

چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!

و هر لحظــــــــ ـه ..

این امیـــــ ـد ..

در درونــــــ ــم ریشه می زند ...

که آمده ای ..

ولی من ندیده ام!