ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم
امروز هم گذشت ، چه تلخ گذشت . . .
با مرور خاطرات دیروز
با غم نبودنت و سکوتی سنگین . . .
و من شتابان در پی زمان بی هدف
فقط میروم . . . فقط میدوم . . .
یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما
گرمی مهرتو را میخواهند
غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند
میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی
صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی . . .
نیستی ماه من ، نیستی . . .
و چه تلخ . . . تلخه نبودنت . . .
فقط صدایی مبهم
قول داده بودی برایم سیب بیاوری
سیب سرخ خورشید
سیب سرخ امید
یادت هست ؟
دیگر مرا یادت نیست ، چه برسد به قولهایت
و رفتی و خورشید را هم بردی
امید را بردی ، زندگی را بردی
و من در این کوچه های تنگ و تاریک
سرگردانم و منتظر
برگی از زندگی ام را ورق میزنم
امروز به پایان دفترم نزدیکم
و تو نیستی که ببینی پایان این عمر را . . .
فسرده ام در خود بی تو و عدم حضور تو
حضورت بعد من ارزانی ِ کیست ؟ . . .
با دستهایی پر از خداحافظی های نیمه کاره
کسی زیر پوست شب می گرید
برای آنکه دوستش دارد . . .
برای آنکه دوستش داشت . . .
به صداقت یک دیوانه قسم
عشق چیزی نیست به جز سه حرف
که می پوسد لای دفتر های ما . . .
برای یک بار
فقط برای یک بار
مرا در اندوه مبهم یک دروغ شناور کن
آرام سر به گوش من بگذار
و بگو دوستت دارم
آرزو داشتم سایه ای باشی
بر سر لحظه های بی پناهم
همسفرم شوی در سکوت جاده ی تنهایی
نیاز من بودی و من نیاز تو بودم
سوز نهان در ساز تو بودم
آرزو داشتم زیر سقفی از مهربانی
برای هم بودیم
همچون آینه
صداقت را نثار همدیگر میکردیم . . .