فقط میروم ، فقط میدوم . . . تا کجا ؟

یک برگ دیگر از تقویم عمرم را پاره می کنم

امروز هم گذشت ، چه تلخ گذشت . . .

با مرور خاطرات دیروز

با غم نبودنت و سکوتی سنگین . . .

و من شتابان در پی زمان بی هدف

فقط میروم . . . فقط میدوم . . .

یاسها هم مثل من خسته اند از خزان و سرما

گرمی مهرتو را میخواهند

غنچه های باغ هم دیگر بهانه میگیرند

میان کوچه های تاریک غربت و تنهایی

صدای قدمهایت را می شنوم اما تو نیستی . . .


نیستی ماه من ، نیستی . . .

و چه تلخ . . . تلخه نبودنت . . .

فقط صدایی مبهم

قول داده بودی برایم سیب بیاوری

سیب سرخ خورشید

سیب سرخ امید

یادت هست ؟

دیگر مرا یادت نیست ، چه برسد به قولهایت

و رفتی و خورشید را هم بردی

امید را بردی ، زندگی را بردی

و من در این کوچه های تنگ و تاریک

سرگردانم و منتظر

برگی از زندگی ام را ورق میزنم

امروز به پایان دفترم نزدیکم

و تو نیستی که ببینی پایان این عمر را . . .

فسرده ام در خود بی تو و عدم حضور تو

حضورت بعد من ارزانی ِ کیست ؟ . . .


خداحافظی های نیمه کاره . . .

با دستهایی پر از خداحافظی های نیمه کاره

کسی زیر پوست شب می گرید

برای آنکه دوستش دارد . . .

برای آنکه دوستش داشت . . .

به صداقت یک دیوانه قسم

‌عشق چیزی نیست به جز سه حرف

که می پوسد لای دفتر های ما . . .


عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

چند سطر نا نوشته اما خیس !


می خواهم چند سطر بنویسم

برای او که دیگر نیست

برای او که برایش خاطره شده ام

تنها چند سطر . . .

می خواهم چند سطر فریاد بزنم

برای تمام روزهایی 

که می توانستم شاد باشم و نبودم

برای تمام دلتنگی هایی 

که در شب های بی کسی ام بغض شد

اشک شد

سکوت شد !

پرده را کنار میزنم

پنجره را میگشایم

میخواهم دوباره بال بگشایم

دوباره پرواز کنم

دوباره بگویم "من هستم"

دوباره " باشم !! "

تمام این دست خط ها بوی تکرار می دهد

میخواهم غزلی شوم 

از جنس آب

تا همه ی درد هایم آبی شوند


* * *

تمام شبم به اندیشه گذشت . . .

از کدام دلتنگی ام برایش بنویسم ؟

کدامین شب گریه ی خیسم را 

برایش شرح دهم ؟!

در کدام سطر

از سردی دست های خالی ام 

برایش بگویم ؟


* * *

آه . . . نه !

بگذار این نو آشیان

خیالی سبز برایش بماند

من به نداشتنش هم قانعم . . .


* * *

پنجره بازست هنوز 

و تکه ای کاغذ

با چند سطر نانوشته

اما . . .

خیس !

اندوه مبهم

برای یک بار

فقط برای یک بار

مرا در اندوه مبهم یک دروغ شناور کن

آرام سر به گوش من بگذار

و بگو دوستت دارم

امیر حسین معینی
عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <

آرزو


آرزو داشتم سایه ای باشی

بر سر لحظه های بی پناهم

همسفرم شوی در سکوت جاده ی تنهایی

نیاز من بودی و من نیاز تو بودم

سوز نهان در ساز تو بودم

آرزو داشتم زیر سقفی از مهربانی

برای هم بودیم

همچون آینه

صداقت را نثار همدیگر میکردیم . . .

عاشقانه - -   > www.Kocholo.org <