ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
ای توبه ام شکسته از تو کجا گریزم؟ ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم؟ ای نور هر دو دیده بی تو چگونه بینم؟ وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم؟ ای شش جهت ز نورت چون آینه ست شش رو وی روی تو خجسته از تو کجا گریزم؟ دل بود از تو خسته ،جان بود از تو رسته جان نیز گشت خسته از تو کجا گریزم؟ گر بندم این بصر را ور بگسلم نظر را از دل نه ای گسسته از تو کجا گریزم؟ مولوی
بر پلک های پنجره ام سایه ای گذشت
شاید تو بوده ای
شاید نگاه ماه
فانوس سرد یاد مرا زنده کرده است
در بیشه زار دور و مه آلود ذهن تو
شاید
خیال من
امشب گذشته است
از دره های تار فراموشی
تا آشیان روشن اندیشه های تو
بر پلک های پنجره ام سایه ای گذشت
تا کوچه می دوم
بن بست ها برابر چشم اند
یک خواب گرد پیر
آرام و کند می گذرد از کنارشان
مهتاب عشوه گر
بر اشک های من لبخند می زند
بی تو چه گونه بگذرم از شب
بی تو چگونه من ؟
سیما یاری